رادمانرادمان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رادمان

عاشقانه هایم برای تو...

خوشبختی داشتن کسی ست... که بیشترازخود ، تو را بخواهد... و بیشتر از تو...هیچ نخواهد.. و تو برایش تمام زندگی باشی...   آره پسر عزیزم خوشبختی یعنی خود خود تو ....  
2 مهر 1392

مسافرت 20 مهرماه92-محمود اباد

      ﺧــــــــــﺪﺍﯾﺎ ﺷــــــﮑﺮﺕ ... ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷــﺘﻨﺶ ﺑﻮﺋـــﯿﺪﻧﺶ ﺑﻮﺳـﯿﺪﻧﺶ ... ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔــــﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﻪ ﺍﻭﻥ ﺍﻣﯿــــﺪ ﻣﻨﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﻨﻪ ﻧﻔــﺲ ﻣﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿـــﺎﯼ ﻣﻨﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻫﯿﭽـــــــــــﻮﻓﺖ ﺍﺯﻡ ﻧﮕﯿﺮﺵ ...
31 شهريور 1392

زیباترین فصل خدا - فصل تو

  سلام پسر عزیز تر از جانم, فقط یک روز دیگه مونده تا ماه تو , ماه مهر , همون ماه مهربانی , همون ماه عشق , همون ماه خدائی... همون ماه زیبا از فصل پائیز... همون فصلی که مامان بی اندازه عاشقشه و حالا وجود تو بهانه ای است برای هر چه عاشق تر شدن... و فقط چند روز مانده تا روز میلاد تو , روز میلاد نور , روز میلاد عشق... ششم مهر...که هر چی از قشنگی های این یکسالی گه گذشت برات بگم باز هم کم گفتم... شیرین من , هدیه تو به من وجودته ,هر روز بزرگ و بزرگتر شدن وقد کشیدنته... من و بابا و اطرافیان واقعا لذت میبریم از اینکه هر روز با شیرینکاریهات دل مارو میبری . یه وقتهائی از بس محکم ماچت میکنم که فکر میکنم دن...
30 شهريور 1392

نصیحت مادرانه

پسر مهربونم, با همه احساسی که نسبت به شعور و دانائی تو هر چند در این سن کم دارم,  یک نصیحت مادرانه برایت دارم, " در همه زندگیم زیاد بودند کسانی که برایم دست تکان دادند ، اما کم بود دستانی که “تکانم” دادند . . . " از تو میخواهم که در انتخاب دوستانت بسیار دقت کنی و اگر انتخاب کردی و اورا لایق رفاقت با خودت دانستی همیشه و در همه حال کنارش باش و قدرش را بدانی , چون دوست خوب مثل گنج میمونه که خیلی کمه اما بسیار ارزشمند است ...
26 شهريور 1392

اولین دریا...

    پسر مهربون و دوست داشتنی ام,   دو نفر در همین نزدیکی ها . . . چیزی . . به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته اند. . . ... خیالت راحت باشد   آرام چشمهایت را ببند . . دو نفر برای همه نگرانی هایت بیدار  هستند...   کسانی که از همه زیبایی های دنیا   تو را با تمام وجود دوست میدارند . .....     من و بابا...     ...
26 شهريور 1392

حرف دل

پسر عزیزم راز یک زندگی زیبا این است: که امروز با خدا گام برداری و برای فردا به او اعتماد داشته باشی . . . ...
26 شهريور 1392

دندون موشي

سلام پسر مهربون و دوست داشتني ام، امروز شانزدهم مردادماهه و من نتونستم زودتر برات بنويسم. بالاخره بعد از چند وقتي اذيت شدنها، تب كردن ها و بي اشتهائي ها، روز دهم مرداد سال نود و دو ،اون دندوناي كوچولوي موش موشيت زدن بيرون. الهي قربونت برم كه شيرين بودي حالا شيرين تر شدي. حالا ديگه هر وقت ميخواي آب بخوري دندونات كه به ليوان ميخورن تق تق صدا ميدن.عزيز دلم. مرد كوچيك مامان. من و بابا هر روز از اينكه شاهد قد كشيدن و بزرگ شدنت هستيم واقعا لذت ميبريم. بابا جون كه از وقتي به دنيا اومدي همه حواسش به توهه و حسابي براي مراقبت از تو بمن كمك ميكنه. خدا نكنه يه خال رو صورتت بيفته واي كه كلافه ميكنه آدمو. خب همه اينا بخاطر اينه كه ما عاشقتيم. ...
16 مرداد 1392

كودك دلبندم

كودكم این دوست داشتن است این همان حس قشنگی ست که دلم میخواهد او درون دل من جای باز کرده است کودکی بازی گوش نازنینی با هوش چشمهای مشکی پوستی مهتابی اری اری اری دوستش میدارم قهقه های قشنگش که همه مستانه حاکی از سر درون خوش اوست دوستش میدارم من که خود میدانم او یقین سهم من است از بهشت خاکی
9 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان می باشد