رادمانرادمان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رادمان

فقط خدا

پسرم: از تمام چیزایی که داری خدا رو جدا کن ! چی داری؟ هیچ حالا به همه نداشته هایت خدا رو اضافه کن ! چه کم داری؟ هیچ   به قول شاعر ، با خدا باش پادشاهي كن ، بي خدا باش هر چه خواهي كن... اميدوارم هميشه و در همه حال ياد خداوند مهربان در دلت زنده و روشنائي ده راهت باشد. در قلب مهربانت بزرگواري ، جوانمردي و بخشندگي را جاي دهي و از كينه و كدورت و ناراحت به دور باشي.
30 ارديبهشت 1392

مرد باش...

پسرم کسی بــاش که عمــری با تــو بـودن ، یک لحظـــه، و لحظــه ای بی تــو بـودن ،یک عمـــر باشـد  اين هم عكس تو نازنينم تو شيش ماهگيته. من كه عاشق اين عكستم. ...
26 ارديبهشت 1392

فرشته اي به نام مادر...

  « فرشته اي بنام مادر » کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید: می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از بین تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.  کودک گفت: اما این‌جا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.  خداوند لبخند زد و گفت: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.  کودک ادامه داد: من چطور می‌توانم بفهم...
26 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان می باشد