رادمانرادمان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

رادمان

درسی از زندگی

همیشه سعی کنید درسهایی که از زندگی می آموزید اینها باشد: آنچه روی میدهد چندان مهم نیست، مهم کاری است که هنگام روبرو شدن با آن اتفاق انجام می دهیم. تو باید همیشه به افرادی که دوستشان داری عشق بورزی زیرا شاید امروز آخرین باری باشد که آنها را می بینی. تو با بهترین دوستت می توانی بهترین کارها را انجام دهی و یا هیچ کاری انجام ندهی و بهترین لحظات را با هم داشته باشید. گاهی اوقات از کسانی که انتظار دا ... ری در هنگام شکست تو را یاری کنند سخت ترین ضربه را خواهی خورد. گاهی اوقات حق داری که عصبانی باشی اما این حق را نداری که ظالم و ستمکار باشی. هر چقدر که اتفاقات بد بیفتد و یا امروز روز بدی باشد زندگی می گذرد و فردا روز بهتری خواهد بود. ز...
25 مرداد 1393

نواده ...

من نمی دانم پدربزرگم که بود، اما به این نکته بیشتر اهمیت می دهم که بدانم نواده ی او چه کسی خواهد شد. آبراهام لینکلن ...
25 مرداد 1393

به یکجایی از زندگی که رسیدی، میفهمی . . .

به یکجایی از زندگی که رسیدی، میفهمی . . . اونی که زود میرنجه؛ زود میره، زود هم برمیگرده اما اونی که دیر میرنجه؛ دیر میره، ولی دیگه برنمیگرده هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند اما؛ وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند ... از درد های کوچک است که آدم می نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی به یک جایی از زندگی که رسیدی میفهمی . . . رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد، از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که؛ نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن مهم نیست که چه اندازه می بخشیم...
25 مرداد 1393

خاطره

پسر عزیزم امروز شرکت هستم ساعت 4 عصره و میخوام یه کم هم از خودت و شیطنت هات بگم پری روز رفتیم خیابون شریعتی شعبه adidas که من کتونی بخرم ، تو هم طبق معمول همیشه شروع کردی به بدو بدو اینطرف و اونطرف که چشمت افتاد به سبد پر از توپ که وسط سالن بود و دستتو انداختی و یکیشو که دوست داشتی انتخاب کردی و برداشتی و چون خیلی خوشت اومده بود برات خریدیمش... جالبش اینجاس که من و بابا اول نمیخواستیم بخریمش اما مگه میشد از دستت گرفتش ... ولی خانوم صندوقدار تا ازت خواست برای خوندن بارکدش فورا توپ رو بهش دادی .. خلاص توپ رو برا خریدیم و کلی هم باهاش بازی میکنی و دوستش داری . بعدا عکسش رو هم برات میذارم فعلا دیرم شده باید برم وقت دکتر دارم برای کمر...
14 تير 1393

لایق واقعی

پسر نازنین و دوست داشتنی ام ، زندگیم ، عمرم ، نفسم .... تا زمانیکه لایق واقعی دوست داشته شدنت را پیدا نکردی ،   “دوستت دارم” هایت را به کسی نگو..!! نگه دار برای خودم .. من، جانم را برای شنیدنش کنار گذاشته ام . . . ...
14 تير 1393

دلم میخواهد

دلم کمی خدا میخواهد ... کمی سکوت . .. کمی اخرت ... کمی دل بریدن میخواهد ... کمی اشک ... کمی بهت ... کمی اغوش اسمان ... دلم یک کوچه میخواهد بی بن بست. .. ویه خدا تا کمی باهم قدم بزنیم !! ...
14 تير 1393

باز هم از دوست داشتن

دوستت دارم.... روزی چند بار دوستت دارم یک بار وقتی که هوا برم می دارد، قدم میزنیم ... وقتی که خوابم می آید، تو می آیی! ی ک بار وقتی که باران ناز می کند ... دل ناودان میشکند ... می بارد. وقتی که شب شروع میشود ... تمام میشود ... یک بار دیگر هم دوستت دارم! باقی روز را ... هنوز را ... ...
14 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان می باشد